یک شب قشنگ در حرم کریمه اهل بیت علیهم السلام
ارسال شده توسط مامان فاطمه در 89/3/26:: 11:59 صبحشهادت حضرت امام علی النقی ،امام هادی علیه السلام بر همه بویژه صاحب عصر ،امام زمان علیه السلام تسلیت باد.
روز سه شنبه دوباره قسمتون شد بریم قم برای زیارت خانم حضرت معصومه سلام الله علیها.من و عسلی با قطار رفتیم و بابایی چون به قطار نرسید با ماشین اومد.اینبار با خاله راحله و محمد مهدی جون هماهنگ کردیم و برای ملاقات تو حرم برنامه گذاشتیم.بعد از نماز توی صحن جواد الائمه همدیگر رو دیدیم.عسلی حسابی پر انرژی بود و یک جا بند نمی شد برعکس چون محمد مهدی گلم تازه از خواب بیدار شده بود زیاد سر حال نبود.برای همین اصلا نشد از این دو تا وروجک عکس بندازیم.خاله راحله مهربون زحمت کشیده بودند و یک کتاب خوشگل برای عسلی اورده بودند که ما رو شرمنده کردند و عسلی رو کلی ذوق زده.با خاله توی صحنها کمی صحبت کردیم و بعدش برای زیارت رفتیم داخل.البته چون فرصت کافی برای صحبت نداشتیم از همدیگه خداحافظی کردیم البته بماند که عسلی تا تهران روی مغز ما راه میرفت که دوست من کو؟ ودائم کتابی که خاله زحمت کشیده بودند رو می اورد و می گفت:گوب گاب دوست من یعنی کتاب دوست من.خاله راحله مهربون ممنون از اینکه با وجود مشغله زیادتون تشریف اوردید .این دیدار برامون بی نهایت لذت بخش و بیاد موندنی شد.
عسلی توی هفته گذشته برای اولین بار رفت آرایشگاه تا موهاش رو کوتاه کنه.یک کمی نگران بودم که آروم نباشه اما گل پسرم اونقدر آقا بود که آقای آرایشگر که پیرمرد مهربونی بود کلی قربون صدقه شازده ما رفت و آخر هم یک شکلات مهمونش کرد .
برای عسلی از نمایشگاه کتاب پازل فومی خریدم چند وقتی که با علاقه بازی میکنه و مهارت زیادی در درست کردن پازلش پیدا کرده.در کنارش کار با بن بن بن رو هم شروع کردیم حالا چقدر موفقیت آمیز باشه نمی دونم.
عکس عسلی با کتابی که خاله براش خریده
عکس امیر عباس عسلی بعد از کوتاه کردن موهاش
یک عکس قشنگ از گل زندگی من انشالله همیشه زنده باشی
تا بعد یا علی.